سرویس جهان مشرق- پس از گذشت چند روز از واقعه عجیب شارلوتزویل که ظاهراً خشونت چند گروه با موضوع پایینآوردن چند مجسمه بود، حالا میتوان نگاه دقیقتری به این حادثه داشت. رسانههای افشاگر آمریکایی زوایایی را مطرح میکنند که سرنخهای جالبی به دست میدهد و ما را از فضایی که رسانههای جریان غالب در غرب ساختهاند، خارج میکند. در اینجا مروری بر حقایقی داریم که احتمالاً خیلی از آنها را نشنیده و نخواندهاید:
۱- این چند مجسمه در آنجا چه کار میکند؟
نه «لی» و نه «جکسون» ارتباط مستقیمی با شارلوتزویل ندارند بلکه به کل ایالت ویرجینیا مرتبطند و تازه مجسمه آنها در چندین ایالت دیگر نیز نصب شده است.
شارلوتزویل در ویرجینیا همان شارلوت معروف در داکوتای شمالی نیست بلکه ۱۷ برابر از آن کوچکتر است. یک شهر کوچک که فقط وجود دانشگاه ویرجینیا آن را شناسانده است. این دو مجسمه خبرساز در دهه ۱۹۲۰ میلادی در پارکهایی قرار داده شد که مخصوص سفیدپوستان بود. از کلمه «مخصوص سفیدپوستان» تعجب نکنید. تا اواخر قرن ۲۰ جداسازی سیاهپوستان از سفیدپوستان در بسیاری از مناطق ایالات پیشرفته (!) متحده آمریکا تداوم داشت. «لی» از ایالت ویرجینیا به فرمانده ایالات جنوبی رسید که در جنگ داخلی دهه ۱۸۶۰ میلادی در حمایت از بردهداری با ایالات شمالی جنگیدند ولی نهایتاً در آوریل ۱۸۶۵ محاصره شد و با تسلیم او سایر گروههای نظامی جنوب نیز تسلیم شدند. جکسون نیز مسئولیت مشابهی داشت اما در ۱۸۶۳ میلادی کشته شد. خاندان لی و جکسون از مهاجران انگلیسی و ایرلندی به آمریکا بودند و پدرِ لی مدتی فرماندار ویرجینیا شد.
۲- چرا بین این همه شهر در ایالات متحده، مردم شارلوتزویل تظاهرات نژادپرستانه راه انداختند؟
ممکن است گفته شود نژادپرستی طبیعتاً در ایالاتی که در جنگ بردهداری جانب بردهداری را گرفتند، بیشتر است اما شهر به شهر فرق دارد. شارلوتزویل اتفاقاً از جمله شهرهایی است که مردم آن رویکرد میانه و مایل به چپهای دموکرات دارند و معمولاً اهل تظاهرات علیه این یا لهِ آن نیستند. در واقع این حادثه به فراخوان سراسری گروههای برتریطلب در میان سفیدپوستان (White Supremacist) مرتبط است که افراد زیادی را از خارج شهر به شارلوتزویل کشاند و موجب این درگیریها و حتی مرگ برخی شهروندان شد. در زمانهای که ترامپ با آرای سفیدپوستان آمریکایی بر سر کار آمده است، سفیدپوستان افراطی احساس میکنند فرصت خوبی برای عرض اندام پیدا کرده و از همین حالا نیز برای گردهمایی بعدی برنامهریزی کردهاند. دعوت از سفیدپوستان برای پیشگیری از سرنگونشدن این مجسمهها که یادآور حمایت از بردهداریاند، کار خود را کرد و عده زیادی به شارلوتزویل ریختند.
۳- اولین بار چه کسی خواهان پایینکشیدن مجسمهها شد؟
پاسخ مشخص است: سیاهپوستانی که حمایت صاحبان این مجسمهها مثل لی و جکسون را از نژادپرستی در جریان جنگ داخلی آمریکا برنمیتابند. اصلاً ابتدا سازمان «جان سیاهان اهمیت دارد» این پیشنهاد را مطرح کرد، یعنی همان سازمانی که عمده تظاهرات علیه خشونتهای پلیس علیه سیاهپوستان و سایر اقلیتها را سازماندهی میکند. مخالفت سفیدپوستان و تجمع آنها در حمایت از مجسمه به خشونت انجامید.
دلیل تأسیس این سازمان به رفتارهای دولت آمریکا برمیگردد. انتخاب اوباما به عنوان یک آمریکایی دورگه به ریاستجمهوری ایالات متحده میتوانست پایانی بر نژادپرستی در این کشور باشد، اما در ۲۰۱۲ میلادی «جرج زیمرمن» همسایه سفیدپوست نژادپرست «ترِیوُن مارتین» در فلوریدا از قتل این نوجوان ۱۷ ساله سیاهپوست تبرئه شد و سیاهپوستان احساس کردند قوه ظاهراً مستقل قضائیه در آمریکا گرایشهای نژادپرستانه دارد، در نتیجه سازمانی با عنوان «جان سیاهان اهمیت دارد» یا Black Lives Matter تأسیس کردند که به تدریج تظاهرات آنها در ایالتهای مختلف موجب بروز خشونت و مرگ سیاهان و پلیسها شد.
۴- چرا تظاهرات به خشونت کشیده شد؟
آمریکاییهایی ملیگرا که به ارزشهای اصطلاحاً اصیل آمریکایی، بیشتر تأکید دارند بیش از بقیه بر آزادی حمل سلاح تأکید دارند. اما جدا از این عوامل دیگری نیز در به خشونتکشیده شدن این تظاهرات نقش داشت: داستان از اینجا شروع میشود که سفیدپوستان برتریطلب عملاً با چند گروه درافتادهاند نه یک گروه:
* اقلیتهای نژادی مثل سیاهان که عمده آنها از نسل بردگانی هستند که در قرنها پیش برای کار به آمریکا آورده شدند،
* اقلیتهای مهاجر به ویژه مسلمانان که اکنون بخاطر سازمانهایی چون القاعده و داعش به عنوان عامل ناامنی در ایالات متحده به شمار میآیند و
* اقلیت اثرگذار اقتصادی یعنی میلیاردرهای یهودی. یکی از شعارهای پرتکرار این افراد در شب حادثه که تظاهرات آرامی را برگزار کردند، این بود که «یهودیان جای ما را نمیگیرند» که منظور آنها مخالفت با سلطه کنونی این اقلیت اثرگذار بر مقدرات آمریکا است.
روند زمانی شکلگیری خشونت در شارلوتزویل:
درخواست پایینکشیدن مسجمه چهرههای هوادار بردهداری از سوی سازمان حامی حقوق سیاهپوستان
ضعف مدیریت شهری در تصمیمگیری بموقع و اقناع افکار عمومی
فراخوان سازمانهای حامی نژادپرستی سفیدپوستان برای تجمع در حمایت از مسجمهها در شارلوتزویل
تجمع دموکراتها، چپها و بشردوستان در مخالفت با نمایش قدرت نژادپرستان در خیابان
ناتوانی پلیس در حفظ نظم و امنیت در تظاهرات سه جریان مختلف و گیجشدن ترامپ برای موضعگیری
اکنون به نظر میرسد جدا از احساس محرومیتی که این گروه از حقوق خود در سرزمین خود دارد (بگذریم که همین سفیدپوستان با کشتار سرخپوستان به غصب آمریکا اقدام کردند) و موجب خشونت آنها میشود و جدا از تمایل آمریکاییان اصطلاحاً اصیل به آزادی حمل سلاح، عامل دیگری در کار است تا از این آب گلآلود ماهی بگیرد و آن میلیاردهای یهودی هستند که تنها تهدید واقعی نسبت به سلطه خود بر آمریکا را همین سفیدپوستان برتریطلب میدانند. بنابر این اقلیت یهودی تلاش میکند نوک پیکان حمله سفیدپوستان را به سمت سیاهپوستان و مسلمانان مهاجر کج کند و با ایجاد درگیری میان این دو گروه، خود جان سالم به در ببرد.
این تحلیل اگر چه قطعی نیست اما نشانههایی وجود دارد که آن را تأیید میکند:
* رسانهای کردن قتل سیاهپوستان در سالهای اخیر موج خشم و نفرت سیاهپوستان را علیه رفتارهای نژادپرستانه سفیدپوستان به اوج رسانده است، از آن سو قتل ۵ پلیس در تظاهرات دالاس تگزاس در سال گذشته که عامل آن به طرز مشکوکی به قتل رسید بیش از هر چیز به تلاشی برای به خشونتکشاندن تظاهرات مستمر سیاهپوستان علیه نژادپرستی در ایالات متحده شبیه بود.
* بمبگذاریها و تیراندازیهای مشکوکی از سوی افراد مرتبط با داعش و به اسم اسلام تندرو در آمریکا انجام میشود در حالی که عدم وجود برخورد جدی میان این گروه تروریستی با رژیم غاصب صهیونیستی نشان از روابط پشتپرده با یهودیان دارد. حمایت صهیونیستها از تروریسم دولتی، چیز عجیبی نیست. پیش از این نیز در جریان جنگ جهانی دوم، صهیونیستها در پشت پرده از برخوردهای خشونتآمیز هیتلر با یهودیانی که حامی تأسیس دولت یهودی نبودند و در سرزمینهای خود در اروپا مانده بودند، حمایت کرده بودند. در واقع علی رغم منافع عظیمی که میلیاردرهای صهیونیست از اقتصاد آمریکا برده و دخالتهایی که در انتخابات این کشور میکنند، این مسلمانان هستند که دائماً در رسانهها به عنوان دشمن آمریکا معرفی میشوند.
* روپرت مرداک از میلیاردهای یهودی هوادار جهانیسازی که به سود شرکتهای چندملیتی میاندیشد، یکی از مخالفان استیو بنن، مشاور ترامپ بود و به خشونتکشیدهشدن این تظاهرات و اظهارات ترامپ پس از آن که ناشی از مشورتهای بنن بود، عامل برکناری بنن شد. در واقع یکی از کسانی که بیشترین سود را از وقوع این حادثه در شارلوتزویل برد، مرداک بود.
جالب این است که یکی از توجیهات تداوم این خشونـتها، لزوم حمایت از آزادی بیان است اما اسوانسن، تحلیلگر آمریکایی مینویسد این بیشتر به حمایت از تروریسم شبیه است تا آزادی بیان!
۵- مگر مجسمه دیگری از ژنرال «لی» در نیواورلئان پایین کشیده نشد؟...
بله. در آنجا شهردار توانست با مدیریت مناسب افکار عمومی از بالاگرفتن درگیریها پیشگیری کند. مجسمه لی در نیواورلئان پایین کشیده شد و شهردار به خوبی برای مردم توضیح داد که چرا این تصمیم گرفته شده است. اما در شارلوتزویل، شهردار از مدیریت افکار عمومی ناتوان ماند زیرا خودش مخالف پایینکشین مجسمه بود و وقتی مجادلات در شورای شهر به اطاله انجامید و به تدریج مشخص شد که مجسمه باید پایین کشیده شود، وی برای اینکه در گروه بازندگان نباشد اعلام کرد که خود یکی از مطرحکنندگان این ایده بوده است.
۶- قضیه بالگرد ساقطشده در شارلوتزویل چیست؟
بله. درست شنیدید. سفیدپوستان افراطی آن چنان مسلحاند که یک بالگرد پلیس را سرنگون کردند و دو تن سرنشین آن را احتمالاً با تفنگ دوربیندار به قتل رساندند اما برخی رسانههای جریان اصلی آن را پوشش ندادند زیرا میدانند هر لحظه ممکن است راه برای خشونتهای بیشتر باز شود و اسلحهها بیرون آید. اصلاً حضور نیروی مسلح برای آرامکردن این مردم مسلح اشتباه است زیرا این بیشتر به جنگ مسلحانه میانجامد و مردم را تحریک میکند. حتی برخورد گروهی که ضد نژادپرستی تظاهرات میکردند هم کاملاً منطقی نبود زیرا برخی از آنها هم به خشونت دامن زدند و حتی در ماه ژوئیه کارهایی کردند که برخی رسانهها از همین نژادپرستان افراطی یک قربانی ساخته بودند.
۷- آیا پایینآوردن مجسمهها به معنای بیهویتشدن مردم آمریکا است؟
بعید است اینگونه باشد. این بیشتر به معنای تقویت شکافها و تضادهای هویتی در آمریکا است. اصلاً شاید بد نباشد مجسمههایی که نماد خشونت است از شارلوتزویل برداشته شوند یا دست کم چند مجسمه از دانشمندان، هنرمندان، ورزشکاران، هواداران حقوق مدنی و مانند آن به آن اضافه شود. به فهرست مجسمههای شارلوتزویل دقت کنید، همه آنها به جنگ ربط دارد: سه مجسمه از فرماندهان جنگ داخلی دهه ۱۸۶۰ میلادی، دو نفر از موافقان نسلکشی بومیان آمریکا، یک مجسمه در ارتباط با جنگ جهانی اول، یک مجسمه مربوط به جنگ ویتنام، یکی متعلق به توماس جفرسون که برخی سخنانش کم از سخنان نژادپرستان ندارد و یکی هم هومر که گل اشعارش در ارتباط با حماسههای جنگی است! در واقع مردم شارلوتزویل قرار بوده با این چند مجسمه جنگی برای خود تاریخ بسازند. خب پس همان بهتر که نسازند زیرا اگر چه جنگیدن به خودی خود بد نیست هر کدام از رخدادهایی که گفته شد، حاوی سندهایی است که بیش از افتخار، ننگ آمریکا خواهد شد.
۸- بالاخره مجسمه ژنرال «لی» پایین آورده شد؟
نه! مجسمه شارلوتزویل سر جای خود است، نه به خاطر حمایت مردم بلکه به دلیل قانونی در ایالت ویرجینیا که برداشتن مجسمههای مربوط به جنگ را ممنوع کرده است و جالب اینجا است که کسی برداشتن مجسمههای مربوط به صلح را ممنوع نکرده! جنگ خیلی وقتها بد نیست، مثلاً برای دفاع از خود، اما از مردمی که خود را طلایهدار دموکراسی و آزادی و صلح در جهان میدانند، گوشهچشمیداشتن به صلح و دانش و هنر و مانند آن بد نیست!
۹- این حادثه چقدر در افکار عمومی به ضرر ترامپ شد؟
هیچ! نظرسنجیها نشان میدهد برخلاف هیاهوی رسانهها و سیاستمداران منتقد ترامپ، موضعگیری و نوع برخورد وی با این حادثه چند درصدی بر میزان محبوبیت او افزوده است. پایگاه Real Clear Politics که دائماً میزان تأیید عملکرد ترامپ از سوی مردم را منتشر میکند، نوشته آرای مثبت به عملکرد ترامپ از ۳۸% به ۴۲% افزایش یافته است. نظرسنجی تلفنی Quinnipiac نیز که از ۹ تا ۱۵ آوت انجام شده و چند روز پایانی آن بعد از واقعه شارلوتزویل بوده، نشان میدهد محبوبیت ترامپ از ۳۳% به ۳۹% ارتقا یافته است. ظاهراً مردم آمریکا نظرات باند سیاسی و رسانهای حاکم بر این کشور را تأیید نمیکنند.
منابع
http://davidswanson.org/top-10-misconceptions-about-charlottesville
http://www.alternet.org/right-wing/astounding-number-republicans-still-support-trump-his-approval-ratings-actually-go-post
https://www.realclearpolitics.com/epolls/other/president_trump_job_approval-6179.html
http://edition.cnn.com/2017/08/12/us/charlottesville-helicopter-crash/index.html